بسیاری از مردم و به خصوص جوانان، چنین می‌پندارند که دین‌داری با زندگی شاد منافات دارد و کسانی که دیندارترند، از شادی کمتر در زندگی برخوردارند و کسانی که به احکام و آموزه‌های دین کمتر پایبندند، در بهره‌برداری از لذت‌ها و شادی‌های زندگی، آزادی بیشتری دارند. آیا این پندار، صحیح است و اساساً این پندار از کجا شکل گرفته است و منشأ آن چیست؟ تعریف ما از دین‌داری و زندگی شاد چیست؟


دینداری

منظور ما از دین، اسلام ناب و حقیقی است؛ نه هر چه که به عنوان دین شناخته می‌شود. هر فرد یا جامعه‌ای که باور عمیق‌تر و جدی‌تری به مبانی اعتقادی اسلام داشته باشد و در عمل و رفتار هم چارچوب اسلامی را بیشتر و دقیق‌تر عمل کند، دین دار تر شمرده می‌شود.

از آن جا که دین حق، یعنی اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله موجب تأمین سعادت انسان و نشان دهنده راه خوشبختی حقیقی است و سعادت و خوشبختی است که شادی حقیقی و ماندگار را برای ما به وجود می‌آورد. بنابراین، دین‌داری درست نمی‌تواند با شادی حقیقی، ناسازگار و متضاد باشد.

رفتارهای ناشایست کسانی که ادعای دین‌داری می‌کنند و آداب و رسوم غلطی که به نام دین در جوامع دینی جاری است، نباید به حساب دین گذاشته شوند. دین به ما توصیه می‌کند که در مواجهه با یکدیگر، چهره‌ای بشاش و شاد داشته باشیم و حتی اگر اندوه و غصه‌ای هم در درون ما وجود دارد، آن را به رخ دیگران نکشیم و کام دیگران را تلخ نکنیم.1 بی‌توجهی به این دستورات، موجب برداشت غلط از دین‌داری شده است.

امامان ما فرموده‌اند که شیعیان ما یعنی دین‌داران حقیقی، در شادی و سرور ما، شادمانند 2 و در حزن و اندوه ما،اندوهگین.

حالا اگر در جامعه ما تعادل رعایت نمی‌گردد و به شادی و سرور به اندازه مراسم عزاداری و گریه اهمیت داده نمی‌شود، ناشی از برداشت ناقص و عادت غلط دین‌داران است؛ نه این که دین‌داری صحیح و حقیقی آن را ایجاب نمی‌کند.

به هر حال، دین‌داری به معنی صحیح و جامع آن، منافاتی با زندگی شاد به معنی درست و عمیق آن ندارد؛ ولی نگاه و تعریف ما از زندگی شاد هم باید روشن شود تا پاسخ این پرسش کامل گردد.

دین‌داری حقیقی، موجب می‌شود که ما از هر راهی و وسیله‌ای، درصدد کسب شادی‌های فردی و مادی خود نباشیم و راحتی دیگران را به راحتی خود ترجیح دهیم تا از این طریق به شادی‌های عمیق‌تر، متعالی‌تر و ماندگارتری دست یابیم


زندگی شاد

شادی، همان حال خوش، انبساط خاطر و احساس مثبت و خوبی است که هر کسی آن را تجربه کرده است. شنیدن خبری مسرت بخش، به دست آوردن موفقیتی برجسته، قرار گرفتن در موقعیتی لذت بخش، مشاهده صحنه‌ای غرور آفرین، همه و همه، موجب خوشحالی و شادی خاطر انسان می‌گردد؛ اما همه شادی‌ها به یک اندازه برای ما مهم و مطلوب نیست.

دانشجویی که برای به دست آوردن موفقیتی علمی در حال پژوهش و مطالعه است، به راحتی از بسیاری خوشی‌ها و شادی‌های گذرا چشم می‌پوشد تابه خوشحالی و شادی ناشی از آن موفقیت علمی دست یابد. کارگر یا کارمندی که برای تأمین معاش خود و فراهم کردن زندگی راحت و شاد، تلاش فشرده و خسته‌کننده‌ای را انجام می‌دهد، در این راه از بسیاری از لذت‌ها و شادی‌های زودگذر چشم می‌پوشد و حتی سختی‌ها و رنج‌هایی را تحمل می‌کند.

بنابراین، بدیهی است که «برای به دست آوردن لذت‌های بزرگ‌تر و شادی‌های ماندگارتر، باید از لذت‌ها و خوشی‌های کوچک‌تر و پست‌تر، صرف‌نظر کرد».

اگر اندکی روی همین قاعده تأمل و درنگ داشته باشیم، به راحتی در می‌یابیم که انواع و اقسام شادی‌ها را باید طبقه‌بندی کرد و سپس برای زندگی شاد، به تعریفی مناسب و صحیح دست یافت.


اقسام شادی‌ها

شادی‌ها گاهی گذرا هستند و گاهی ماندگار؛ گاهی کاذبند و گاهی حقیقی؛ گاهی شخصی‌اند و گاهی خانوادگی و یا ملی و نوعی؛ گاهی سطحی‌اند و گاهی عمیق؛ گاهی مادی‌اند و گاهی معنوی و البته به دست آوردن هر شادی، نیاز به تلاش دارد و هزینه خاص خود را می‌طلبد.

این هزینه، گاهی مادی است و گاهی معنوی و گاهی هم مادی است و هم معنوی. شادی‌هایی در زندگی یافت می‌شوند که بسیار پرهزینه‌اند و هیچ فرد عاقلی حاضر نیست هزینه‌های آن شادی‌ها را تحمل کند؛ ولی برخی شادی‌ها کم هزینه‌اند یا ارزش آن را دارند که برای به دست آوردن آن‌ها،هزینه‌های فراوان تحمل شود.

کسانی هستند که شادی شخصی خودشان برایشان مهم‌تر از هر چیز دیگری است و رنج و زیان دیگران، برای آنان در ازای به دست آوردن آن شادی، هیچ اهمیتی ندارد.

کسی که با سرقت اموال یا تجاوز به ناموس دیگران، برای خود شادی فراهم می‌سازد، آیا نمی‌اندیشد که هزینه شادی او را دیگران باید تحمل کنند؟

اکنون این سؤال را باید مطرح کرد که منظور از زندگی شاد چیست؟

به نظر می‌رسد که اغلب به ابعاد و اعماق زندگی شاد،توجه نمی‌شود و با معیارهای ناقص و سطحی، زندگی شاد تعریف می‌شود. در سطح خرد می‌بینیم که بسیاری از افراد، شادی‌های گذرا و مادی خود را به هر قیمتی بر شادی‌های ماندگار و معنوی خود و نیز بر شادی‌های دیگران ترجیحم می‌دهند و در سطح کلان هم شاهد تأمین لذت و شادی برخی طبقات مرفّه جامعه وبا شادی مادی و ظاهری برخی کشورها و ملت‌ها، به بهای گزاف رنج و سختی و تباهی، برای سایر طبقات یا سایر کشورها هستیم.

آیا منظور از منافات بین دین‌داری و زندگی شاد، این گونه شادی‌هاست؟

اگر این طور است، باید تأکید کنیم که دین‌داری با این زندگی شاد، قطعاً منافات دارد و اساساً دین حق و اسلام ناب، برای پیش‌گیری از این گونه شادی‌ها ارائه شده است.

دین‌داری حقیقی، موجب می‌شود که ما از هر راهی و وسیله‌ای، درصدد کسب شادی‌های فردی و مادی خود نباشیم و راحتی دیگران را به راحتی خود ترجیح دهیم تا از این طریق به شادی‌های عمیق‌تر، متعالی‌تر و ماندگارتری دست یابیم.3

توجه داشته باشیم که بسیاری از شادی‌های ما، ناشی از شرایط و وضعیتی است که دیگران به وجود آوردند و یا ناشی از حماسه‌ای است که رنج و تلاش دیگران آن‌را خلق کرده است. شادی و لذت عمیق و گسترده‌ای که ملت ما در حماسه فتح خرمشهر (در سوم خرداد 1361) به دست آوردند و یا شادی تاریخی و ماندگار دست‌یابی به استقلال، آزادی و مردم سالاری، نتیجه تلاش‌ها و مجاهدت‌های تعداد بی‌شماری انسان‌های وارسته و فداکار بوده است. دین‌داری، زمینه‌ها و عوامل و انگیزه‌های پیدایش چنین شادی‌هایی را فراهم می‌سازد.

ظلم بزرگی به انسان‌هاست که آنان را تنها به شادی‌های ظاهری و مادی دل خوش و سرگرم کنیم و زندگی شاد را در چارچوب تنگ شادی‌های سطحی و گذرا، تعریف کنیم. چه محرومیتی دردناک‌تر و تأسف‌بارتر از محرومیت از شادی‌ها و لذت‌های متعالی و اصیل است؟

بنابراین، باید بر روی تعریف زندگی شاد، تأمل کنیم. روشن است که بخشی از شادی‌های زندگی، شادی‌های شخصی ، مادی و گذراست و نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که هر انسانی به این گونه شادی‌ها نیاز دارد.

دین، این نیاز طبیعی را نه تنها رد نکرده است، بلکه برای تأمین صحیح و درست آن، راهکارهای فراوان و آسانی را هم ارائه کرده، ولی مهم این است که فرد و جامعه دین‌دار، زندگی را در زندگی مادی و حیات دنیوی محدود نمی‌کنند و این کافران و منکران حقیقتند که جز ظواهر زندگی مادی را نمی‌بینند و از زندگی اخروی و حیات ابدی، غافل می‌باشند.4

ما اگر دین‌دار واقعی باشیم، نباید تنها به زندگی شاد دنیوی بیندیشیم و نباید شادی زندگی پایدار و جاودان خود را از یاد ببریم. تأمین زندگی شاد، به معنی واقعی آن، مستلزم هزینه‌هایی چون چشم فروبستن از برخی شادی‌ها و لذت‌های دنیوی است؛ لذت‌های حرامی که غالباً جایگزین حلال هم دارند و اگر به درستی نگریسته شوند. شادی ناشی از آن‌ها، چندان هم خوشایند نیست.


شادی‌های مادی و طبیعی

به هر حال، شادی‌های طبیعی و مادی هم لازم و ضروری است؛ به شرط این که تأمین این شادی‌ها، به شادی‌های دیگر لطمه وارد نکند و این شادی‌ها، موجب رنج‌ها و دشواری‌های بعدی برای ما نباشند و نیز مانع دست‌یابی و چشیدن شادی‌های متعالی، معنوی و ماندگار نگردند.

اگر زندگی شاد را برای خود و دیگران با این سه اصل، تطبیق دهیم و درصدد تأمین آن باشیم، دین‌داری، نه تنها مانع آن نیست؛ بلکه فراهم کننده و تسهیل کننده آن است.


احکام اسلام، تأمین کننده شادی‌های اصیل

دستورات و احکام اسلام در باب عبادات و کسب معرفت الهی و نیز برخی دستورات و مقررات اجتماعی و اقتصادی اسلام که به ظاهر محدود کننده لذت‌ها و خوشی‌های ماست، دقیقاً به همین منظور قرار داده شده است.

شادی معنوی کسی که با چشم پوشی از لذت‌های طبیعی، به سیر و سلوک معنوی پرداخته و لذت رابطه با خداوند را چشیده است، هرگز برای دیگران قابل فهم نیست.

شادی عمیقی که فراتر از رنج‌ها و سختی‌های ظاهری برای یک انسان مجاهد و سخت کوش، برای اطاعت امر خدا حاصل می‌شود، با شادی‌های سطحی و گذرا، قابل مقایسه نمی‌باشد.

بنابراین، ظلم بزرگی به انسان‌هاست که آنان را تنها به شادی‌های ظاهری و مادی دل خوش و سرگرم کنیم و زندگی شاد را در چارچوب تنگ شادی‌های سطحی و گذرا، تعریف کنیم. چه محرومیتی دردناک‌تر و تأسف‌بارتر از محرومیت از شادی‌ها و لذت‌های متعالی و اصیل است؟

بنابراین،اگر بگوییم که هدف اصلی دین و دین‌داری، دست‌یابی به زندگی شاد، به معنی واقعی و کامل آن می‌باشد، سخنی به گزاف نگفته‌ایم.

ما اگر دین‌دار واقعی باشیم، نباید تنها به زندگی شاد دنیوی بیندیشیم و نباید شادی زندگی پایدار و جاودان خود را از یاد ببریم. تأمین زندگی شاد، به معنی واقعی آن، مستلزم هزینه‌هایی چون چشم فروبستن از برخی شادی‌ها و لذت‌های دنیوی است؛ لذت‌های حرامی که غالباً جایگزین حلال هم دارند و اگر به درستی نگریسته شوند. شادی ناشی از آن‌ها، چندان هم خوشایند نیست

در این صورت، در می‌یابیم که بدون دین‌داری، نمی‌توان به زندگی شاد دست یافت.

از همین رو، قرآن کریم، دین‌داران واقعی و هر انسان راستین را به شادی‌ها و لذت‌های حقیقی بشارت می‌دهد و فاسقان و کافران را از غصه‌های ماندگار و وضعیت اندوه باری که برای خود رقم زده‌اند، بیم می‌دهد.5


نتیجه‌گیری

اگر تعریف خود را از دین‌داری، زندگی، شادی و غم، مورد باز کاوی و تأمّل قرار دهیم، خواهیم دید که دین‌داری حقیقی و پای بندی به ارزش‌های دینی، گرچه برخی شادی‌های مادی و طبیعی را محدود می‌کند، ولی در عوض، لذت‌ها و شادی‌های متعالی و ارزشمندی را برای فرد و جامعه دین‌دار، به ارمغان می‌آورد و آن چه را که انسان غافل از دین، به عنوان زندگی شاد برای خود می‌پندارد، چیزی جز شادی‌های سطحی و مادی نیست که علاوه بر محروم کردن دیگران از شادی، غالباً مستلزم هزینه‌های فراوان، پیامدهای تأسف بار و بالاتر از همه، محروم شدن از لذت‌ها و خوشی‌های ابدی و معنوی است.

اگر زندگی جاودان و ابدی انسان را در نظر بگیریم، زندگی شاد، جز در پرتو دین داری تحقق نخواهد یافت و اگر زندگی شاد دنیوی را هم جست‌وجو کنیم، بادینداری، می‌توان به مصداق جامع، متعادل و صحیحی از آن دست یافت؛ البته به شرط آن که همه ابعاد دین را به درستی شناخته، در عمل به آن‌ها پای بند باشیم. با این حال، برخی دریافت‌ها، رفتارها و عادات در بعضی از جوامع دینی، از جهت عدم توجه به لذت‌ها و شادی‌های مشروع، قابل نقد است و باید اصلاح گردد.


پی‌نوشت ها:
1. غررالحکم و درر الکلم، ص 91.
2. همان ،ص 117.
3. ر.ک: حشر(59)، آیه 9.
4. سوره روم(30)، آیه 7.
5. ر.ک: آل عمران(3)، آیات 170-188.

منبع: مرکز مطالعات شیعه